غزل آزاد

گوهرناب

سپهر ما،ستاره ریزشد، از نور کوکب ها

که الماس شهادت موج زد در دامن شب ها

زمین سجّاده ی مردان ایمان شد در آن میدان

فضا غرق بلور نور شد،از ذکریارب ها

به جای آن همه اخلاص و وایثار و وفا، دردا

غرور کاذبی تاول زده، بر روی غبغب ها

کجا رفتند ایمان ها،چه شد رنگ صداقت ها؟

که رنگ دیگری پیداست درایمان ومشرب ها

چرا غرق منیّت گشته اند و،از خدا غافل؟

به پاس خدمت مردم ،به پا گردیده منصب ها

مشو غافل زپیر راه خود،ای رهرو صادق

که جز گوهرنمی ریزد برای ما از آن لب ها

«زبی دردان علاج درد خودجُستن ، بدان ماند

که خار از پا برون آرد کسی، با نیش عقرب ها»1

«وفایی»،مثل خورشیدی ،هنوز اسلام می تابد

که نورانی ترین مکتب بود، دربین مکتب ها

 

 

______________
1- صائب تبریزی

رباعیات مدافعان حرم

سوگند

سوگند به جان زائران حرمت

هستیم زگلگون کفنان حرمت

هرگز به حریم تو گزندی نرسد

تاهست سرمدافعان حرمت

مدافع حرم

برخیز که آسمان مصفا شده است

اسباب عروج ما مهیا شده است

راهی به گلستان شهادت ای دوست

بر روی مدافع حرم وا شده است

شرفنامه

اینان که به راه حفظ دین هم قسم اند

دربین زمین و آسمان محترم اند

در دست شرفنامه ی غیرت دارند

مردان خدا مدافعان حرم اند

 

 

غزلی تقدیم به رهبر معظم انقلاب«امام خامنه ای»

تقدیم به رهبر معظم انقلاب«امام خامنه ای»

فصل الخطاب

آرام جان ماست، سلام تو ای عزیز

محبوب قلب ها شده نام تو ای عزیز

با جان خود به هرسخنت گوش می دهیم

فصل الخطاب ماست، کلام تو ای عزیز

کوتاهی کلام من بی بضاعتی

هرگز نمی رسد به مقام تو ای عزیز

خواهم زکردگار، به سجّاده ی نیاز

درهر نماز خویش، قوام تو ای عزیز

نسلت حسینی است،که با پیروی از او

محشر به پا شود زقیام تو ای عزیز

سوریه وعراق ویمن، فتح می شود

هنگام انفجار پیام تو ای عزیز

همراه باشماست،«وفایی»، شب فراق

چشم انتظار وصل امام تو ای عزیز

 

رباعی کانون توجهات

کانون توجهات

سرمنشأ طیبات عالم این جاست

گنجینه ی بینات عالم این جاست

امروز همه چشم به مشهد دارند

کانون توجهات عالم این جاست

رئوف اهل بیت/قصیده ی میلادیه حضرت رضا «علیه السلام»

رئوف اهل بیت

اگرچه دیدن بیت خدا صفادارد

مدینه بیشتر ازهرکجا صفادارد

به کوچه کوچۀ او عطر وحی پاشیدند

عبورکردن ازاین کوچه هاصفادارد

دوباره بوی شکفتن رسیده وگفتند

حریم گلشن سبز ولاصفا دارد

خدابه نجمه عطا کرد نجم ثاقب را

فضای نُه فلک ازاین عطا صفادارد

خبردهیدکه آمد رئوف اهل البیت

زمین به یُمن قدوم رضاصفا دارد

جمال روشن شمس الشموس دیدنی است

جهان زجلوۀ شمس الضحا صفادارد

ازاین وجود مقّدس ببین  پس ازیک قرن

هنوز این حرم دل گشا صفا دارد

بیا به سیر گلستان روضة الجنه

که این بهشت امید و وفا صفا دارد

فضای این حرم قدس غرق توحید است

نفس کشیدن دراین فضا صفادارد

تفاوتی نکند جای جای این گلزار

رواق ومسجدوصحن وسرا صفادارد

زلال زمزم اشک مجاور و زائر

به شوروحال رضا یا رضا صفا دارد

دراین حریم دل زائران حضرت او

میان خلوت واشک ودعا صفا دارد

هزار عقده زدل باز می شوداین جا

زبس که این حرم باصفا صفا دارد

حریم اوست حرمخانۀ خداوندی

چنان که دیدن عرش علا صفا دارد

زتشنگان حریمش بپُرس می گویند

چقدر دیدن آب بقا صفا دارد

اگرچه گنبد فیروزه فام اوزیباست

نظر به گنبد زرد طلا صفا دارد

غباردرگه این آستان شفاخیز است

بهار رحمت دارالشفا صفادارد

جبین گذار دمی برسر قدمگاهش

ببین که دیدن آن جای پا صفا دارد

هنوز مکتب علم وفضیلت وتقوا

زنور عالم آل عبا صفادارد

گرفته شوکت وفّر ازولایتش دل ها

اگر که خانۀ دل های ما صفادارد

دمی که او به شفاعت به حشربرخیزد

خدا گواست که یوم الجزا صفا دارد

شکوفه بارشده طبعم از توّلایش

مگو که شعر «وفائی»چرا صفادارد

 

رباعی دو خورشید

دوخورشید

این جا که پُراز فروغ باور شده است

گنجینه ی نور حق مصّور شده است

از شعشعه ی مشهد وقم دانستم

ایران ز دوخورشید منّور شده است

رباعی دهه کرامت

کرامت کریم

هرکس به صراط مستقیم آمده است

برباغ بهشت این حریم آمده است

مانند تمام روزها یابن کریم

ایام کرامت کریم آمده است

تقدیم بع مدافغان حرم

مدافعان حرم

دوباره فصل بهار است ودیده بارانی است

نصیب آینه ی  دل دوباره حیرانی است

فلک زخون شهیدان ستاره باران است

که آسمان شهادت همیشه نورانی است

دمشق وشام وعراق ویمن چه فرقی هست

تمام صحبت ما صحبت مسلمانی است

سزاست گرکه دم از عزت وشرف بزند

کسی که رهبر او سیّد خراسانی است

منم مرید مریدان او که از اوّل

مرید وپیرو او قاسم سلیمانی است

اگر که حال وهوای دلم بهاری شد

نسیم گرم حماسه به شعر جاری شد

 

مدافعان حرم غرق عشق وامیدند

پُراز حلاوت  ایثار وشور توحیدند

مدافعان حرم آیه های ایثارند

چو ذره عاشق پرواز سوی خورشیدند

مدافعان حرم سهم آسمان هستند

مقام ورفعت خود را درآسمان دیدند

 مدافعان حرم برصحیفه ی تاریخ

نوشته اند که تا روزحشر جاویدند

به عشق حفظ حریم بهشتی زینب

به کوچه باغ شهادت گلاب پاشیدند

به سالکان ره حق،که حق طلب هستند

مدافعان حرم زینبی نسب هستند

 

مدافعی که به سرشوری از غزل دارد

ولای آل علی ، در دل از ازل دارد

سفیر عشق به سربند کُلنا عباس

پیام عشق برای همه ملل دارد

بصیرت است چراغ مسیر حق طلبان

که این طریق وفا رهزنی دغل دارد

به شوق شهد شهادت به یاد عاشورا

مدام زمزمه احلی من العسل دارد

فتاده است به روی زمین، شهید شده است

هنوز پرچم اسلام دربغل دارد

زمین زخون شهیدان عشق گلناری است

پیام خون شهیدان ، پیام بیداری است

 

سروده اند به دل ها سرور می آید

صدا زمزمه هاشان زدور می آید

خبر رسیده به دلدادگان موسی عشق

کلیم نور به وادی طور می آید

چه رستخیز بزرگی به پا شود، وقتی

صداو زمزمه ی نفخ صور می آید

مدافعان همه گفتند ، صاحبی داریم

طنین گام سوار ظهور می آید

نوشته اند «وفایی» که با انا المهدی

زکعبه آیه ی الله و نور می آید

به کربلا ومدینه اگر قدم بزند

دوباره کرب وبلای دگر رقم بزند

 

غزل مدح امام صادق «علیه السلام»

آخرین پیام

کسی که وحی درآیینه کلامش بود

حدیث نور به لبها علی الدوامش بود

نگین چمبرافلاکیان صداقت اوست

که صدق پرتوی از چلچراغ نامش بود

نیایش سحراو شمیم جنت داشت

سپیده چشمۀ نوری ز هر سلامش بود

به پاس رویش اندیشه های ناب بشر

قیام علمی او برترین قیامش بود

به راه شر مرو از روی جهل ونادانی

که راه خیربشر شیوه و مرامش بود

ولی شناس نگشتیم ورنه می دانیم

جواب ماهمه درحرکت غلامش بود1

چقدر زحمت مارا کشید و وقت وداع

نماز اول وقت آخرین پیامش بود

چه التفات به خاصان کند خدا داند

نسیم شعر«وفایی» زلطف عامش بود

 

 

_________________________
1- اشاره به : درتنور رفتن هارون مکی

غزل مناجاتی امام زمان «عج»

اشک فشان

من که با گوشه ای از چشم تو خرسند شوم

نگهم کن که دراین آینه پابند شوم

بی تو درظلمت محض است دلم ای خورشید

با نگاه تو پراز نور خداوند شوم

سبب رنجش تو بوده همه اعمالم

کاش یک دفعه تورا باعث لبخند شوم

«دل من پشت سرت کاسۀ آبی شد وریخت

کی شود پیش قدمهای تو اسپند شوم»

بابی انت وامی، زخدا می خواهم

که فدایی تو با همسر وفرزند شوم

گرچه سخت است ولی با نگه تو بگذار

آنچه در مدح غلامان تو گویند شوم

آفتابا به «وفایی» نظری کن ،شاید

من همان ذرّه ی خورشید که گفتند شوم

 

رباعی امام صادق «علیه السلام»

مغز متفکر

ای گوهر اسرار نهان شیعه

گویا شده ازشما بیان شیعه

این بس که تو را جهانیان می خوانند

مغز متفکر جهان شیعه

به بهانه چهلمین روز درگذشت پدر شعر انقلاب

دروفات ومدح پدرشعرانقلاب حمید سبزواری

آثار حماسی

ازرهبرما شعر تو تمجید شده است

یعنی که نصیب ذره خورشید شده است

هرچند که جای توست خالی، اما

آثار حماسی تو جاوید شده است

حماسه های نور

گل رفته ولی باغ بلورش باقی است

آئینه ی از شعروشعورش باقی است

رفته است حمید سبزواری ،اما

اشعار حماسه های نورباقی است

انقلابی

توناب ترین سروده هارا خواندی

عطر گل انقلاب را افشاندی

بودی تواگرچه انقلابی، اما

تاآخرعمر انقلابی ماندی

حمید انقلابی

آنان که ره امام را می پویند

مانند تو عطر عاشقی را بویند

گفتند حمید سبزواری هستی

نیکوست حمید انقلابی گویند