عرش مقام/سرود میلاد امام رضا «علیه السلام»

عرش مقام

شميـم جنّت بـه مشـام آمـده    
كه يك گل عرش مقام آمده
زدامــن نجمــه دميــده گلي    
به جلـوة مــاه تمــام آمده
سلالة محمّد‌ آمد
عالم آل احمد آمد

به گلشن ولا نظر كرده دوست
عنايتي به بوالبشركرده دوست
ز بعــد كــوثـر رسـول امين    
خلقت كوثري دگركرده دوست
سلالة محمّد‌ آمد
عالم آل احمد آمد

مژدة ميـلاد هران كس شنفت
به هفتمين امام تهنيت گفت
فرشتگـان به ديـدنش آمـدند    
كه هشتمين گل امامت شكفت
سلالة محمّد‌ آمد
عالم آل احمد آمد

زنده دلان مسيـح عترت رسيد
بضعـة پيغمبر رحمت رسيد
بيا وحاجت از در او بگيــر
مظهرجود و لطف ورأفت رسيد
سلالة محمّد‌ آمد
عالم آل احمد آمد

حـريم او مـأمـن دل هـا بـود    
كعبــة اميــد دل مـا بـود
بيــا بـه روضــة بهشتـي او    
كه اين بهشت اهل معنا بود
سلالة محمّد‌ آمد
عالم آل احمد آمد

بيا كه عقده از دلت وا شـود
بيا كه درد تو مداوا  شود
بيا كه ضامن غريبان ،رضـا
ضامن رستگاري مـا شود
سلالة محمّد‌ آمد
 عالم آل احمد آمد

کپی + صلوات

مهرجهان آرا/یمناسبت میلاد یاسعادت امام رضا «علیه السلام»

مهرجهان آرا

ای دل امشب آسمانها دیدنی است
رقص نور کهکشانها دیدنی است
اختران چون خوشه دسته دسته اند
درمیان آسمان صف بسته اند
مهرومه را نورافشان کرده اند
آسمانها را چراغان کرده اند
رنگ شب زیباتراز هرروز شد
سینۀ مه پرزنور وسوز شد
ناگهان لبهای مه چون گل شکفت
با هزاران شوق با خورشید گفت
ای مرا امید ای آئینه رو
کیست این مهر جهان آرا بگو
لعل لب خورشید رخشان باز کرد
ازلب پرنور خود آواز کرد
اینکه می آید امید ماسواست
نورخورشید همه خورشید هاست
چلچراغ آسمانها اوبود
روشنی کهکشانها او بود
هشتمین مهرجهان آراست او
مهر تابان همه دلهاست او
آسمان عشق را او رهنماست
جلوۀ نورخدا، شمس الضحاست
وارثی ازععلم احمد اوبود
عالم آل محمد او بود
او امید وآرزوی ما بود
اوتمام آبروی ما بود
انقضاء نورمن نزدیک بود
گرنمی آمد جهان تاریک بود
مقصد من صبحگاهان کوی اوست
درشب تاریک چشمم سوی اوست
هست نوراو چراغ راه من
بارگاهش خانۀ دلخواه من
می کنم هرروز طوف مرقدش
می ربایم بوسه ها از گنبدش
روشنلئی یافتم ازچهر او
مهربانی یافتم ازمهر او
زائر صحن وحریم او شدم
سائل طبع کریم او شدم
روز وشب مشتاق دیدارش منم
خاک راه پای زوارش منم
باغی از فردوس باشدخانه اش
اوچو شمع وعرشیان پروانه اش
قدسیان برخاک او زانو زنند
صحن او را با مژه جاروزنند
عرشیان هر روز با صوتی ملیح
یا رضا گویند درپای ضریح
گشته موسای نبی دربان او
هست عیسی گوش برفرمان او
جبرئیل اینجا کبوتر می شود
با ارادت خاک این در می شود
خاک این درگاه رحمت کیمیاست
آب سقا خانه اش آب بقاست
زائرش را رتبه ای والا دهند
آفرین ازعالم بالا دهند
گررهائی خواهی از هرقید وبند
قفل دل را برضریح او ببند
هرکه براو دل دهد دلبرشود
ذره گر باشد مه انور شود
این همان خورشید ذره پرور است
درسپهر عشق مهری انوراست
جلوه کرده آسمان نوراو
درحدیث صبح نیشابور او
جذب علم او همه ارباب فضل
باز شد ازاو هزاران باب فضل
ای«وفائی» هرکه چون من خاک اوست
زائردولت سرای پاک اوست
کپی +صلوات

 

آفتاب حُسن/میلادیه حضرت ثامن الحجج «علیه السلام»

آفتاب حُسن

امشب به هرکجا که گذرمی کنیم ما
برجلوه های دوست نظر می کنیم ما


تاگلشن مدینه کنار حریم نور
بابال عشق وشوق سفرمی کنیم ما


درنوبهار شادی وشورعلی وآل
ازهرچه غصه هست حذر می کنیم ما


گه مدحتی زقدرپدر می کنیم وگاه
وصف گل جمال پسر می کنیم ما


درگلشن امید به شوق وصال توست
کی یاد بوستان دگر می کنیم ما


ای گلبن امید به شوق وصال توست
گرمثل غنچه خندۀ تر می کنیم ما


درموسم شکفتن تو ای بهار عشق
شب رابه صد امید سحر می کنیم ما


دامان هرکه راکه دلش غرق عشق توست
از اشک شوق غرق گهر می کنیم ما


گاه عنایت است کریما، به نام تو
هرجاکه سائلی است خبر می کنیم ما


تنها به شوق عرض ارادت به محضرت
پیراهنی زعشق به بر می کنیم ما


پیدا بود فروغ وجلال وشکوه حق
هرگه نظر به گنبد زر می کنیم ما


دیروز ماگذشت به پابوسی تو، باز
امروز را بیاد تو سر می کنیم ما


ازما مپوش دیده که ای آفتاب حُسن
یک آسمان ستاره ضرر می کنیم ما


زانو زدیم گرچو «وفائی» دراین حرم
ازخاک تو به عرش سفر می کنیم ما


             کپی + صلوات
 

عیدی/رباعی میلادیه حضرت معصومه«س»

عیدی

ازخاک در عشق تیمم گیرید

دردست گلی غرق تبسم گیرید

از یمن قدوم حضرت معصومه

عیدی زکف امام هشتم گیرید

درد بی شماره/نوحه امام صادق«علیه السلام»

درد بی شماره

دشمن ستمگر ،آمده شبانه

می برد مرا او، نیمه شب زخانه

اوسواره و، من پیاده هستم

با طناب ظلم، بسته شددو دستم

واویلا               ازاین غریبی (2)

دردو ماتم من، گشته بی شماره

بر دل وسرایم، زد عدو شراره

بین شعله ها، گرچنین ستادم

یاد نـالـة مــادرم فتـادم

واویلا               ازاین غریبی (2)

زد شرر به دشمن، استواری من

آمده پیمبر ، بهر یاری من

خصم بد گهر، باغضب رسیده

برشهادتم ، تیغ کین کشیده

واویلا               ازاین غریبی (2)

درد ورنج وماتم، شد خدا نصیبم

مثل جّد وبابا، درجهان غریبم

دیده ای زاشک، پرستاره دارم

من دلی ززهر،پاره پاره دارم

واویلا               ازاین غریبی (2)

کپی +صلوات

دریای فضل/مدح ومصیبت امام صادق «علیه السلام»

دریای فضل

خورشید بود وماه به نورش نظاره داشت

درکهکشان علم هزاران ستاره داشت

عطر کلام وحی زلعل لبش چکید

فضل ومقام ومنزلتی بی شماره داشت

درمکتب فضیلت وجاوید دانشش

او«بوبصیر»و«مؤمن طاق»و «زراره» داشت

کس پی نبرده است براین نور لایزال

دریای فضل او مگر آخر کناره داشت

هرگز خزان ندید گلستان علم او

زیرا که این بهشت بهاری هماره داشت

سوگند بر ترنم قرآن که هل اتی

بر جود وبرسجیّت او استعاره داشت

آتش برای خادم او چون خلیل بود

وقتی تنور شعله کشید و شراره داشت

پوشانده است ابر غمی آفتاب را

هرگه به سوی کرب وبلا او نظاره داشت

لرزید بند بند تنش درعزای او

وقتی به داغ وماتم زهرا اشاره داشت

حاجت به زهر دادن این مقتدا نبود

زیرا دلی چنان جگرش پاره پاره داشت

تنها نه دربقیع«وفائی» که این امام

درسینه های ماهمه دارالزیاره داشت

کپی +صلوات

 

غرق غم/غزل مرثیه امام صادق «علیه السلام»

غرق غم

جّدا همة عمر پریشان تو بودم

خونین جگر وخسته وگریان تو بودم

من صادق آل توام و در همة عمر

دلسوختة آن لب عطشان تو بودم

هرگاه که قرآن به لبم زمزمه کردم

یاد تو و صوت خوش قرآن تو بودم

گلچین ستم گرپی پرپرشدنم بود

زان بود که من یاس گلستان تو بودم

برخانة من دست ستم چون شرر افکند

در یاد تو و خیمة طفلان تو بودم

آن شب که دل عترت من خون شدو لرزید

من غرق غم شام غریبان تو بودم

با پای پیاده چو مرا خصم دوانید

من یاد رقیه گل بستان تو بودم

منصور چو برکشتن من تیغ برآورد

یاد بدن پاره و عریان تو بودم

ای کاش که درکرب وبلا بودم وآنگاه

درپیش بلایا سپر جان تو بودم

با ناله «وفائی» ز زبان دل من گفت

پیوسته همه عمر در افغان تو بودم

 کپی +صلوات

سوگند /تجدیدپیمان با رهبری

سوگند

آفات زیاد است همه می دانیم

عمری است حدیث درد وغم می خوانیم

سوگند به خون شهدا همراه

سید علی خامنه ای می مانیم

کپی +صلوات