ماتم نشین «شهادت امام باقر »(ع)
ماتم نشین
باردگر مدینه غمی تازه دیده است
داغی دگربه جان ودل او رسیده است
تنها مدینه نیست که درسوک و ماتم است
ماتم نشین و غمزده هرآفریده است
از بس یه خاک اوست نهان چلچراغ نور
شام مدینه آینه دار سپیده است
برمحنت و غریبی گلهای باغ عشق
گریان شده است دیده ،هرکس شنیده است
از بس که داغ بر دل زهرا نهاده اند
خون جگر ز چشم پیمبر چکیده است
گلچین روزگار که دستش شکسته باد
ازباغ اهلبیت گلی تازه چیده است
سوزد دلم ز داغ غم باقر العلوم
آن کس که کشته ره عشق و عقیده است
ازغربت و مصیبت آن حجت خدا
نخل بلند قامت هستی خمیده است
آن نازنین که درسفر کربلا و شام
خونین جگر به سینه صحرا دویده است
همراه کاروان اسیران دشت خون
برجان بلا ومحنت جانان خریده است
ای تربت بقیع به عرش افتخار کن
اینجا سرور قلب نبی آرمیده است
ازسوز سینه گفت «وفائی» به اهل دل
خار غمش به پای دل ما خلیده است
التماس دعا
+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم آبان ۱۳۹۰ ساعت توسط سيد هاشم وفايي «مشهد »
|
کرده ام نذرکه عمری زغمت گریه کنم