طوفان گناه// مناجات 1
طوفان گناه
یارب ز کرامات تو شرمنده شدم من
درمحضر تو باز سر افکنده شدم من
هرچند که شرم از گنه خویش نکردم
با اشک ندامت، زتو شرمنده شدم من
طوفان گنه ریخت همه برگ وبرم را
چون باغ خزان دیده پراکنده شدم من
دردم همه این است که غافل شدم ازتو
وزاین همه غفلت زتو ، درمانده شدم من
ای آنکه به غیرازتو مرا نیست پناهی
بردرگه تو باز پناهنده شدم من
هرگاه که دلمُرده به تو روی نمودم
با نکهتی از رحمت تو زنده شدم من
تا عفو تو باران محبت به سرم ریخت
آسوده دل از آتش سوزنده شدم من
کو آن دل پاکی گه سحرگاه «وفائی»
فریاد برآرد که خدا، بنده شدم من
التماس دعا
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۱ ساعت توسط سيد هاشم وفايي «مشهد »
|
کرده ام نذرکه عمری زغمت گریه کنم