جلوۀ ایثار

گرکه دامان فلک شد همچو دامان حسین
زخمۀ سرخی است اززخم نمایان حسین
انعکاس جلوۀ ایثار اورا تا که دید
آسمان چون آینه شد مات وحیران حسین
عشق زان روزی که سربردامن خاکش گذاشت
گشت سرگردان چومجنون دربیابان حسین
گرکه می خواهی تماشای بهشت عشق را
روی کن برکربلا بنگر به بستان حسین
درمنای دوست هفتادو دوقربانی نمود
روزایثار ووفا شد عید قربان حسین
گرکرامت کرد جان خویش را درراه دوست
سائلی همچون شهادت بود مهمان حسین
گرچه برباغ تنش گلهای رنگین دیده اند
نیست رنگین تر گلی از اشک طفلان حسین
رینبش گرچه صبوری کرد دراین غم ،ولی
عرش می لرزید درشام غریبان حسین
گه میان قتلگه گه روی نی خورشید بود
دین درخشش یافت ازفصل درخشان حسین
تا شود پیدا که اعجاز مسیحا ازکجاست
مردگان را کرد احیا صوت قرآن حسین
دوست دارم حنجرم را وقف فریادش کنم
تا نی ای پُرناله باشم درنیستان حسین
من که غرق نعمت اشکم زلطف کردگار
روزۀ گریه نمی گیرم سرخوان حسین
ذرّه ای همچون «وفائی» گرکه سوزد لطف اوست
هست خورشید فلک ازسینه سوزان حسین

کپی +صلوات